۱۳۹۴ آبان ۲۴, یکشنبه

صدای سرنگونی

صدای سرنگونی


وقتی خامنه ای امروز خواهان انتخابات در سوریه میشود چه معنایی دارد؟
                       
امروز لیبرتی در عراق




 دیروز خُبردر عربستان
 کسانی که آخرین روزهای رژیم شاه را به یاد دارند و جوانانی که تاریخ معاصر را مطالعه کرده اند، میدانند شاه در چند ماه قبل از سقوطش، خطاب به مردم ایران که با صدای خودش پخش شد پیامی داد و گفت : " صدای انقلاب شما را شنیدم" . شاید برای دیکتاتور ها سرعت صدا آنقدر کم میشود که دیر به گوش دیکتاتور میرسد و او دیرترمیشنود. واضح است که قوانین طبیعی برای همه یکسان است و این نیز یک قانون طبیعی است که دیکتاتورها صدای حق را یا نمی شنوند و یا خیلی دیر میشنوند.
  کسانی که به عمق وقایع مینگرند میدانند که وقتی دیکتاتور اذعان میکند که صدای انقلاب را شنیدم، زمانی است که در حضیض ضعف قرار گرفته است. همین جمله را از دیکتاتور ساقط شده مصر نیز در آستانه پیروزی مردم گفت

خمینی با شنیدن صدای انقلاب نه به زبان آدم بلکه با شنیدن سقوط شهر مهران، جام زهر را فوراً سرکشید و به هیچکس هم نگفت که صدای انقلاب را شنیده است بلکه بیان علت آنرا به آینده موکول کرد. ولی آنانکه خود جام زهر را برایش آماده کرده بودند میدانستند که اوبا عمل و جملاتی استعاره گونه  میگوید صدای سرنگونی را شنیدم.
آیا خامنه ای هم صدای انقلاب را شنیده است؟
ظاهراً و در عمل خامنه ای جام زهر اتمی را سر کشیده ولی هنوز نق نق میکند. رفسنجانی و نوچه اش هم خیال میکنند از این نمد کلاهی برای خود درست میکنند. واقعیت اینستکه هر دو صدای انقلاب را شنیده اند و نمیدانند چه خاکی بر سرشان بریزند. هیچکدام هم جرأت ندارند به صراحت این را بگویند ولی با استعاره و در عمل ترس و وحشت خود را ابراز میدارند. هرکدام راه چاره ای میجویند ولی گریزگاهی نیست. خامنه ای با موشک پرانی و صدور تروریسم و رفسنجانی ونوچه اش روحانی با آویختن به همان راهی که به شاه هم وفا نکرد.
  ببینید طرفین با چه جملات استعاره ای دارند میگویند صدای انقلاب را شنیدیم ولی هنوز باور نمیکنند که سرنگونی اشان چقدر نزدیک است. حرفهای خامنه ای غیر مستقیم این اطمینان را میدهد که میگوید صدای سرنگونی را شنیده است.خامنه ای چگونه با جملات استعاره گونه گفت صدای انقلاب را شنیدم ولی باورنمیکنم. برای اینکه حرفهای خامنه ای را در این خصوص بفهمیم خوب است به عملکرد و گفته های او نگاهی بیندازیم.
 
از ابتداء بدست گرفتن حکومت و سرقت حق حاکمیت مردم توسط خمینی و آخوندهای دنبالچه او ، حرف تمام کسانی که نمیخواستند زیر عبای آخوندها بروند و شریک دزدی حق حاکمیت مردم بشوند یک حرف بود و یک خواسته داشتند و آنهم برگزاری انتخابات آزاد طبق اصول آزادی و حق حاکمیت مردم و نه ولایت فقیه. از سال 1358 تا همین امروز حرف همه ملت ایران و بویژه شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق ایران این عبارت بود-"انتخابات آزاد با رعایت اصل حق حاکمیت مردم". این خواسته و مسئله بسیار واضح و روشن است. حال علیرغم ناشنوا بودن خمینی و خامنه ای در شنیدن این صدا به حرفهای خامنه ای گوش بدهید که برای نجات بشار اسد زهوار در رفته پس از اینهمه قتل و کشتار و سرکوب چه نسخه ای میپیچد. خامنه ای خواهان برگزاری انتخابات در سوریه میشود. در کشوری که اینهمه کشتار و خرابی ببار آورده وخانه ها را بر سر زنان و کودکان بیگناه آوار کرده و فرار و فراوانی پناهندگان سوری مسئله روز جهان شده است. بمب های بشکه ای سودی نبخشیده و بمبارانهای جنایتکارانه روسیه نتوانسته مقاومت مردم را در هم بشکند و کاری از پیش ببرد. از طرف دیگر پاسداران ضد مردمی  وسرکوبگرش گله گله کشته میشوند و ماشین کشتارش  نیز به گل نشسته است. از همه مهمتر مردم بی سلاح سوریه اکنون مجهز به یک ارتش آزادیبخش شده اند.

وقتی خامنه ای در چنین اوضاع و احوالی دم از انتخابات میزند یعنی به زبان رمز میگوید صدای سرنگون شدن عنقریب  را شنیده است. دیکتاتور به این سادگی باور نمیکند که حاصل چهل سال کشتار و غارت مردم جز بد نامی و بار گناه چیزی نبوده است. کسیکه پاسدارانش را به سوریه و لبنان و عراق فرستاده بود تا در تهران و نزدیک کاخ سبزش نجنگند.  حال ببینید اوضاع بشار اسد و خامنه ای چقدر خراب است که خامنه ای خواهان انتخابات در سوریه میشود. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر